استارفیلد در تاریخ ۶ سپتامبر به صورت جهانی منتشر میشود و یکی از جاهطلبانهترین بازیهای فضایی ساخته شده را برای انبوهی از طرفداران مشتاق به ارمغان میآورد. این بازی سالهاست که در دست توسعه است و به راحتی میتوان آن را بزرگترین بازی استودیوی بازی بتسدا نامید. با این اوصاف، یک مقایسه در میان است و مردم یک سوال میپرسند – آیا استارفیلد شبیه اسکایریم است یا فالاوت؟ به هر حال، همه آنها فرنچایزهای استودیوی بازی بتسدا هستند.
استارفیلد
استارفیلد به راحتی یکی از مورد انتظارترین بازیهای تاریخ است. این یک بازی نقشآفرینی فضایی جامع و همهجانبه است که بر پایه ۱۰۰۰ سیاره کاملاً قابل کاوش، فرصتهای بیپایان برای شخصیسازی و یک داستان غنی و پرجزئیات ساخته شده است.
این بازی توسط استودیو بازی بتسدا در تاریخ ۶ سپتامبر منتشر میشود و انتظار میرود یکی از بزرگترین بازیهای تمام دوران باشد. البته اگر بتسدا بتواند از پس آن برآید. این بازی به بازیکنان این امکان را میدهد که یکی از بزرگترین جهانهای بازی را کشف کنند و به آنها این امکان را میدهد که به هر کسی که میخواهند تبدیل شوند.
این آزادی واقعی در یک بازی است و به بازیکنان ابزارهایی را میدهد که برای تبدیل شدن به چیزی عالی نیاز دارند – مکانیکهای ساخت پایگاه، عملکردهای ساخت کشتی، همراهان، شخصیسازی کاراکتر و رویکردهای چند گانه به ماموریتها.
اما آیا Starfield از نظر وسعت کلی پروژه مانند Skyrim و Fallout است؟
مقایسه این سه بازی دشوار است – شما یک RPG فانتزی “قرون وسطایی”، یک RPG پسا آخرالزمانی و یک RPG علمی تخیلی دارید. همه آنها در کاری که انجام میدهند بسیار متفاوت هستند، اما با این حال، اصلاً تفاوتی با یکدیگر ندارند. همه آنها یک شخصیت پایه ارائه میدهند که میتواند متناسب با سبک بازیکن سفارشیسازی شود. همه آنها سرشار از محتوا هستند و همه آنها یک دنیای وسیع و باز را ارائه میدهند که برای کاوش مناسب است. آنها در نحوه استفاده از دیالوگ، نحوه ساخت و به تصویر کشیدن جناحها و حتی در برخی از ابزارها و مکانیکهایی که اساساً از فرنچایزها عبور میکنند، مشابه هستند.
بازی The Elder Scrolls V: Skyrim یک نقشآفرینی حماسی است که در دنیای فانتزی تامریل (Tamriel) جریان دارد. داستان اصلی آن حول محور شخصیت بازیکن، معروف به «دراگونبورن» (Dragonborn)، میچرخد که مأموریت دارد اژدهایی به نام «آلدویین» (Alduin) را شکست دهد؛ موجودی اسطورهای که طبق پیشگوییها، نابودگر جهان است. اسکایریم به ۹ منطقه تقسیم شده که هر کدام توسط یک «یارل» اداره میشود. بازیکن میتواند در این دنیای باز، به گروههای مختلفی مانند انجمن دزدان، برادران تاریکی و جادوگران بپیوندد. انتخابهای بازیکن بر روند داستان و سرنوشت اسکایریم تأثیر میگذارد.
بازیهای سری Fallout داستانی پساآخرالزمانی را روایت میکنند که در دنیایی ویرانشده پس از جنگ هستهای در سال ۲۰۷۷ جریان دارد. این مجموعه، با ترکیب زیباییشناسی دهه ۱۹۵۰ و فناوری پیشرفته، دنیایی منحصربهفرد و تاریک را به تصویر میکشد. در دنیای Fallout، پس از جنگ هستهای بین ایالات متحده و چین در سال ۲۰۷۷، زمین به ویرانهای رادیواکتیو تبدیل میشود. عدهای از انسانها در پناهگاههایی به نام “Vault” پناه میگیرند. هر بازی از این سری، داستانی مستقل را روایت میکند که در مناطق مختلف ایالات متحده و در زمانهای متفاوتی پس از جنگ اتفاق میافتد.
به عنوان مثال، در بازی Fallout، بازیکنان از دستگاه مچی نمادین «Pip Boy» استفاده میکنند – در بازی Starfield، بازیکنان به یک ساعت همهچیزدان مجهز هستند که به آنها کمک میکند تا در سیارات و جهان اطراف خود حرکت کنند. مانند Fallout و Skyrim، جناحهایی وجود دارند که میتوانند به آنها بپیوندند، آنها را شکست دهند و رهبری کنند – که مضمون مشابهی در بسیاری از عناوین Bethesda Game Studios است. Starfield یک RPG جهان باز سطح بعدی است. این آزادی است که قبلاً هرگز ندیدهایم، و آنچه Skyrim و Fallout را به خوبی انجام دادهاند، به ارمغان میآورد و آن موفقیتها را چند برابر میکند.