“The Outlast Trials” مانند یک فیلم ترسناک معکوس است، هم خوب و هم بد. به جای اینکه وقتی چیزی به سمت شما می پرد یا به صورت شخصیت شما خنجر می زند از ترس فریاد بزنید، معمولا فقط می خندید زیرا دوستانتان شما را از مخفیگاهشان مسخره می کنند. شما به جای گروهی از قهرمانهای بدون سرنخ هستید و دشمنانی شما و هم تیمیهایتان را شکار می کنند، آن هایی که مهارتهای تصمیم گیری بسیار ضعیفی دارند, قربانیان اولیه این بازی هستند. در حالی که نسخه دسترسی اولیه این بازی ترسناک مشارکتی کلیتی از بازی را آشکار می کند و دارای چند نقشه بسیار به یاد ماندنی است، این بازی هنوز به طور کامل شکل نگرفته است. اشکالات , bug ها و کمبود ریزه کاری ها را کنار بگذاریم، در کل محتوای زیادی وجود ندارد! با این حال، ما اینجا در مجموعه گیمباتو در مجموع اوقات خوبی را با این کشتار احمقانه، خفن و نابرابر حتی در این مراحل اولیه داشتیم.
Outlast Trials شما و حداکثر چهار نفر از دوستانتان را وارد بازی های دیوانه وار و غیر قابل تحملی شبیه به فیام “”Saw می کند که در آن باید با یک دیگر برای غلبه بر ترس های وحشتناکی که در انتظار شماست، کار کنید. داستانی که تاکنون وجود دارد، چندان زیاد نیست: شما توسط یک شرکت شرور ربوده می شوید و به بهانه توانبخشی در زندان نگهداری می شوید، اما در عوض در معرض یک سری از زمین های بازی قتل قرار میگیرید. شما می توانید با جمعآوری شواهدی که نشان می دهد مردانی غیراخلاقی شرکتی که شما را ربوده در اطراف زمین بازی مرگ ظاهرا جا گذاشته اند، نکات خفیف جالبی را در مورد داستان بازی به دست آورید، اما این چیزها خیلی مسحور کننده نیستند. و این اشکالی ندارد! شما The Outlast Trials را بازی می کنید زیرا می خواهید ببینید یک خانم دیوانه از یک عروسک جورابی استفاده می کند تا صورت دوستتان را درهم بکشد!
اما اگر کمی جدی تر بخواهیم درباره ی خشونت، عجیب و زننده بودن صحنه ها و مراحل “Outlast Trial” صحبت کنیم باید اعتراف بعضی وقت ها این المان ها بیش از حد استفاده شده اند. طوری که سازنده ها تمام تلاششان را کرده اند تا بازیکنان را با خشن ترین و زننده ترین صحنه ها مواجهه کنند. حتی مکالمات و ماموریت ها هم زننده و عجیب هستند. برای مثال در یکی از مراحل باید به صلیب کشیده شدن را برای مخاطبان که بچه های مدرست ای هستند به نمایش بگذارید.
هر یک از سه نقشه در نسخه دسترسی اولیه اهداف عجیب و غریب و پیچ خورده ی خود را دارند که باید قبل از مرگ نابهنگام شما تکمیل شوند، مانند نقشه ای که در آن مجبور می شوید یک یتیم خانه ناپاک را با جایگزین کردن تمام اشیا سکولار به یک مؤسسه مذهبی شیطانی تبدیل کنید. مرحله ی دیگری وجود دارد که در آن باید گروهی از کودکان شرور مانکنی را با هل دادن آنها در چرخ گوشت تنبیه کنید و البته در حالی که به آرامی گاری عروسک ها را به سمت مرگ سوق می دهید،با موانع مختلفی رو به رو خواهید شد.در تمامی مراحل اهدافی بی معنا و هولناکی که به شما ارائه میشود، صرفاً بهعنوان کارهای پیچیده و اجتناب ناپذیر و پر سر و صدایی هستند که انتظار میرود آنها را انجام دهید، چرا که تعداد زیادی از بیماران روانی ای که شما را شکار می کنند با سر و صدایی که ایجاد می کنید شما را پیدا می کنند. در حالی که برای مثال، پر کردن یک ژنراتور با گاز و روشن کردن آن چندان هیجانانگیز نیست، این واقعیت که باید این کار را در حالی که توسط قاتلان شکار می شوید و تحت فشار زیادی انجام دهید، باعث میشود تا اوضاع به شدت آشفته و وحشتناک شود.
آیا به این که که هیچ سلاحی ندارید اشاره کردم؟ هیچ چیزی نمیتواند شکارچیان شما را را به شکار تبدیل کند! درعوض، باید با خزیدن در تاریکی، مخفی شدن در کمدها یا بشکه ها و زیر تخت ها به پنهان کاری تکیه کنید، و یا نهایتا زمانی که در یک نقطه تنگ گیر کرده اید با پرتاب بطری و یا آجر شکارچی را به طور موقت منحرف یا گیج کنید. هنگامی که همه چیز طبق خواسته شما کار می کند، ناتوانی شما در رویارویی با دشمن تنش دراماتیک جالبی ایجاد می کند! مانند آن لحظات فیلم های ترسناک که در آن قهرمان فیلم سعی می کند در حالی که هیولا فقط چند متر دورتر در کمین است نفس خود را حبس کند. بعضی مواقع هم هوش مصنوعی دشمن از بین میرود (که یک bug است) و قاتل تا ابد به بشکهای که در آن پنهان شدهاید خیره میشود!
یکی از راه هایی که دشمنان با شما درگیر می شوند، ایجاد روان پریشی از طریق گاز های سمی است. این گاز ها از برخی تله های سطحی و یا حملات دشمن بیرون میآیند، و اگر در معرض آن قرار بگیرید، توهم هایی مانند سراب های ترسناکی مثل “مایکل مایرز” یا “مرد اسکینر” را خواهید دید، دشمنانی خیالی که اگر سلامت عقلتان را کاملا از دست دهید میتوانند به شما آسیب واقعی برسانند. این منجر به لحظات اجتماعی شگفت انگیزی می شود! مثلا شما برای هیولایی که دوستانتان نمی بینند ولی شما میبینید فریاد می زنید و هشدار میدهید و این باعث میشود به چشم و گوش خود شک کنید یا دوستانتان به سلامت شما! (فقط چند بازی، مانند Dead Space 3، در این نوع ترفندهای تعاونی دست به کار شده اند.) همچنین با اشباهی از هم تیمی های خود روبرو خواهید شد که اگر تفاوت های جزئی آن ها را متوجه نشوید و به آنها نزدیک شوید به شما ضربه خواهند زد. این باعث میشود از خود بپرسید که آیا حتی میتوانید به رفقای خود اعتماد کنید؟!
در حالی که میتوانید The Outlast Trials را به تنهایی بازی کنید، با یک نگاه به یکی از دشمنانتان که دوقلوهای شیطانی هستند متوجه میشوید که که چرا کار کردن با دوستان برای زنده ماندن در هر مرحله و کمک به یکدیگر تجربهای غیرقابل انکار است، اگرچه معمولاً پر هیاهو تر است. به ازای هر بازیکنی که به بازی اضافه می کنید، اهدافی که از شما خواسته می شود پیچیده تر می شود تا مزایایی که با داشتن دوستان به شما داده می شود جبران شود، که معمولاً منجر به پنهان کاری کمتر و دویدن دیوانه وار بیشتر می شود. چهار برابر تله ها را بردارید، توسط انواع وحشت های عجیب و غریب شکار شوید و بر سر بهترین مکان های مخفی بجنگید. (به یاد داشته باشید: شما لازم نیست سریعترین باشید، فقط کافیست از کندترین همراه خود سریع تر باشید.) اما زمانی که دوستلن شما به خوبی هماهنگ می شوند، در وظیفه خود باقی می مانند و فرصتی برای آشنایی با مرحله داشته باشند، پیشرفت احساس می شود و بازی بسیار کنترل شده تر و پرتنش تر می شود هر یک از این روشها قطعاً میتواند سرگرم کننده باشد و پیروزی را برای شما به ارمغان بیاورد، اما تنها روش دوم میتواند نمره خوبی از ناظران سادیست شما کسب کند، که تزیینات زیبای و XP بهتری به شما می دهد.
این XP را می توان برای باز کردن دائمی مجموعه ای از به روز رسانی هایی که کار را در هر مرحله آسان تر میکنند، خرج کرد. برای مثال یکی از آنها توانایی ویژه ای است که به شما امکان می دهد کار هایی مانند بیهوش کردن دشمن با پرتاب بمب یا دیدن اشیا و دشمنان از پشت دیوارها با دید اشعه ایکس انجام دهید، که همه با “Cool Down” عمل میکنند و اطلاعات مورد نیاز را به شما می دهند. همچنین تعدادی توانایی های غیر فعال جذاب و مفید وجود دارد که می توان آنها را خریداری کرد که به شما امکان میدهد کارهایی مانند سر خوردن در هنگام دویدن در حالت خمیده یا خلاص شدن از بعضی دشمنان که موفق به گرفتن شما می شوند را انجام دهید. هیچ یک از این باز شدنیها به این واقعیت کمک نمی کنند که شما همان مراحل را بارها و بارها تکرار می کنید تا آنها را به دست آورید، اما قطعاً نسخههای سخت تر و اختیاری هر مرحله را ساده تر می کنند و گزینه های جالب تری را در اختیار شما قرار می دهند.
همچنین میتوانید قفل لوازم تزئینی را برای تزئین سلول زندانی که زمان خود را در آن سپری می کنید، باز کنید و شخصیت خود را شخصی سازی کنید یا وقت خود را با معاشرت در فضای اجتماعی و کشتی گرفتن با هم بندی های خود تلف کنید. هرچند دلایل زیادی یا انگیزه خوب برای صرف زمان زیادی برای ساخت و تزئین شخصیت خونین و کثیف یا خرابه کثیفی که آن را خانه می نامید وجود ندارد. شخصیت شما همیشه به طرز وحشتناکی زشت خواهد بود (اغلب پوشیده از خون و خاک است) ، و خرید تزئینات برای زندانی که در آن گیر کرده اید، کمی شبیه پوشاندن کت و شلوار بر یک تمساح است. اما جالب است که “Red Barrels” همچین قابلیتی را فراهم کرده است. هر چند به گذراندن زمان بین سفر به جهنم و بازگشت از آن کمک می کند.
متاسفانه هوش مصنوعی بازی هنوز به شدت ضعیف است و به راحتی گیج میشود. است سختی و در عین حال چالش بازی را به شدت کم میکند. مثلا پیدا کردن راه (“Path Finding”) هنوز برای دشمنان یک مشکل است و یا حتی با بستن در بر روی دشمنان، هوش مصنوعی بیهوش میشود! البته هنوز باید یادآوری کنم که بازی هنوز در مرحله ی دسترسی اولیه است، کامل نشده و صیقل داده نشده است.
حالا که در مورد مشکلات دسترسی زود هنگام صحبت کردم،باید اضافه کنم که مقدار محتوای موجود بسیار محدود است. اساسا فقط سه مرحله وجود دارد: ایستگاه پلیس، پارک تفریحی و یتیم خانه. این هر مرحله با چند جایگشت از هر مراحل دیگر ارائه می شود که از همان شخصیت بد اصلی و تنظیمات استفاده می کند در حالی که نقشه و اهداف را کمی تغییر می دهد و کمی تنوع به بازی اضافه میکند، اما با این وجود شما احتمالاً می توانید اکثریت قریب محتوا را تنها در چهار یا پنج ساعت ببینید. به خصوص اینکه دو مرحله ی، پارک تفریحی و یتیم خانه، اشتراکات زیادی دارند ناراحت کننده است.
همچنین نسخه های سخت تری از هر سطح برای کسانی که به دنبال تسلط بر آن ها هستند در دسترس است، که سطوح را با دشمنان و تله های بیشتری پر میکند و نقاط مخفی را برای افزایش سطح دشواری حذف می کند (اگرچه هوش مصنوعی به طرز ناامید کننده ای کم رنگ می ماند). بر اساس منوی مراحل، که به فصل های آینده اشاره می کند، به نظر می رسد کمپانی “Red Barrels” قصد دارد محتوای بیشتری اضافه کند. اگر بتواند مراحل بیشتری ایجاد کند و هیولا های جدیدی را معرفی کند که احساس متمایز تری به بازکنان بدهند، می توانم خودم و دوستانم را ببینم که با خوشحالی زمان بیشتری را در بشکه ها از هیولاهای گوشتی عجیب پنهان شده ایم. البته به شرطی که کمی باهوش تر شوند!
خلاصه بگویم, The Outlast Trials یک بازی ترسناک کامپیوتری مشارکتی منحصر به فرد با یک ایده ی خارقالعاده و سناریوهای واقعاً به یاد ماندنی است، اما در حالی که نسخه دسترسی اولیه این مفهوم را ثابت میکند، کار زیادی برای عملی کردن این ایدهها باید انجام شود. دویدن با دوستان برای پنهان شدن از قاتلان و بازی های مرگ کاملاً جنون آمیز, به طرز متناقضی پرتنش و خنده دار است، اما این واقعیت که هوش مصنوعی دشمن مانند کبکی در برف عمل می کند غیر قابل انکار است.