“Elden Ring” ساخته ی کمپانی “FromSoftware Inc” و یکی از شاهکار های دیگر نویسنده و انیمیتور مشهور، “هایاو میازاکی” (“Hayao Miyazaki”) است. داستان “Elden Ring”، بسیار پیچیده و رمز آلود بوده و فهمیدن داستان، یکی از بزرگ ترین چالش ها برای بازیکن می باشد چرا که داستان در جزئیات، محیط و توضیحات وسایلی که پیدا می کنید پنهان شده است. ولی حتی فهمیدن نیمی از داستان هم شما را شوکه خواهد کرد. باید بگویم خط داستان تا مقدار زیادی در دست بازیکن است. شما در طول بازی کاملا آزاد هستید و هیچ چیز به جز سختی بازی مانعتان نیست. حتی می توانید کسانی را که به شما ماموریت داده اند را بکشید و وسایلشان را بردارید یا اینکه ماموریتشان را انجام دهید، معمولا دستمزد خود را دریافت کنید و داستان را پیش ببرید.
اگر بخواهم حتی کمی از داستان بازی را تعریف کنم، شاید به ده ها صفحه برای نوشتن نیاز داشته باشم چرا که حجم زیادی از داستان بازی در باره ی گذشته و قبل از شروع بازی است اما با مقدمه ای کوچک شما را با فضا و داستان بازی آشنا میکنم.
مختصری از داستان “Elden Ring”
“Elden Ring”، مانند ارباب حلقه ها، “Lord Of The Ring”, یک حلقه ی فیزیکی نیست بلکه ساخته شده از قوانین طبیعی است که در سرزمین میانه، “The Land Between”, حاکم بوده و ساخته شده از قوانینی مانند مرگ، زندگی و… است. قبل از ورود “Elden Ring” به دنیا، موجودات، خدایان و حتی درخت کهن دیگری در سرزمین میانه وجود داشتند و درخت طلایی “Erdtree”، مانند انگلی بر روی درخت کهن رشد کرد و سمبل نظم جدید دنیا شد.
داستان از آنجایی شروع می شود که خدایی به عنوان “The Greater Will” برای کنترل کردن سرزمین میانه، ستاره ای طلایی را به آنجا می فرستد. در آن ستاره، هیولایی سرزمین را برای خدا تصاحب میکند و نماد نظم دنیا می شود. این هیولا، همان “Elden Ring” می شود. “Elden ring”، که در درخت بزرگ و طلایی “Ertree” قرار دارد، متشکل از سمبل های قدرتی است که در کنار یکدیگر منطق دنیا را شکل می دهند و نظم را به وجود می آورند.
بعد از به وجود آمدن “Erdtree”، هر آنچه به گذشته مربوط بود ناپاک خوانده شد. طی جنگ های فراوان پیروان نظم جدید، بعد از پیروزی آن ها بر موجودات کهن سرزمین و پیروان درخت کهن، موجودات مربوط به قبل از “Elden Ring” کشته یا زندانی شدند و “Erdtree” رهبر سرزمین شد. “The Greater Will”، که خدای جدید نظم جدید شده بود، برای صحبت با پیروان خود چند دست بزرگ با دو انگشت به نام “Two Fingers” را فرستاد و پیرزن هایی به عنوان “Finger Reader” را مسئول ترجمه ی حرف هایش کرد. سخنان و دستوراتش از طریق انگشت ها به آن سرزمین می آمدند و پیرزن ها آن ها را برای پیروانش ترجمه می کردند. اما “Greater Will” به یک قدیس هم نیاز داشت. کسی که آیینه اش در سرزمین میانه باشد. برای این امر، از طریق “Two Fingers” مَریکا (“Marika”) را انتخاب کرد. به عنوان کمک، مَریکا سایه ای هیولا مانند به اسم مَلیکت (“Maliketh”) از طرف “Two Finger” دریافت کرد که اراده ی سایه به مَریکا پیوند داده شده بود. ملکه، از سایه اش به عنوان پوسته ای برای نابودی مرگ استفاده کرد. او سمبل مرگ را از “Elden Ring” خارج کرد و به سایه ی خود داد. با این کار، معنی مرگ را نابود کرد. به همین دلیل است که هر بار کی میمیرید هم شما هم دشمنان شما زنده می شوید. روح مردگان، از طریق ریشه ی درخت بزرگ دوباره با زندگی بر می گردد. بعد ها، در مقاله ای جدا، برای شما توضیح خواهم داد که چگونه و چرا ملکه مَریکا “Elden Ring” را نابود کرد، سمبل هایش میان فرزندانش و دیگر نیمه خدایان پخش شدند و شما، به عنوان طرد شده ای (“Tarnished”) به دنبال یکی کردن تمامی سمبل ها و (اگر بخواهید!) ایجاد نظمی جدید در سرزمین میانه بازی، را شروع می کنید.
کمی از داستان فاصله بگیریم و به بقیه ی زیبایی های بازی بپردازیم!
“Elden Ring” شما را در دنیایی بزرگ با نقشه ای پیچیده ،که باید تکه تکه پیدایش کنید و در کنار هم قرار بدهید، رها میکند. انتخاب مسیر به عهده ی شماست و دنیا پر از اسرار و وسایلی است که در جای جای آن مخفی شده اند. در ابتدای بازی، اسبی جادویی در اختیار شما قرار می گیرید که سفر در این سرزمین را برای شما سریع تر و راحت تر میکند. جدای از “Boss” هایی که در پشت در های مهی و طلایی هستند، بسیاری از “Boss” ها در فضای باز هستند این یعنی می توانید بر روی اسب مبارزه کنید و یا حتی از مبارزه فرار کنید! به غیر از “Boss” ها، دنیا پر از هیولا ها و موجاداتی است هر کدام طراحی خاص، نوع مبارزه متفاوت و ویژگی های منحصر به فردی دارند. این دشمنان طراحی و جزئیات به خصوصی دارند و در ظاهر، لباس و پرچم هایی که حمل می کنند توجه به خصوصی شده است چرا که تمامی این جزئیات مرتبط با داستان بازی و دنیای پر رمز و رازش است.
هر دشمنی که شکست میدهید، “Rune” کسب می کنید. می توان گفت این “Rune” ها حکم پول را در بازی دارند. شما با آن ها می توانید وسیله، لباس، سلاح و بخرید، جادو های متفاوتی یاد بگیرید و یا جنبه های مختلف شخصیت خود را ارتقا دهید. شخصیت شما دارای جنبه هایی مانند قدرت، سرعت، هوش، توان و… است که با ارتقاء دادن هر یک از آن ها در زمینه ای قدرتمند تر می شوید. مثلا با ارتقاء دادن قدرت خود ضربه های شما محکم تر می شوند. به غیر از این، برای استفاده از بیشتر سلاح ها و جادو ها حداقل “Stat” ای را لازم دارید. مثلا برای حمل شمشیری بزرگ، به حداقل ای از قدرت نیاز دارید یا برای انجام جادویی خاص، به حداقل ای از “Arcane” یا “Faith” نیاز دارید. به غیر از ضربه های فیزیکی، مسموم کردن (“Poison”)، آتش (“Fire”)، مرگ (“Death”)، یخ (“Frost”)، خونریزی (“Bleed”)، و… در بازی تعریف شده اند که با جادو یا سلاح خود می توانید این ضربه ها را وارد کنید. انتخاب سبک بازی شما بسیار مهم است چرا که هر دشمنی در برابر ضربه ای یا جادویی مقاوم است و در مقابل ضربه ای ضعف دارد با هر ارتقا، هزینه ی ارتقا بعدی گران تر می شود و ارتقا “Stat” ها به طور موازی تا مقادیر بالا تقریبا غیر ممکن است. پس شما باید سبک بازی خود را انتخاب کنید و آن “Stat” ها را بیشتر ارتقا دهید. شما میتوانید یک سلاح در یک دست و سپر یا سلاحی در دست دیگر داشته باشید (“Dual Wielding”) یا یک سلاح را دو دستی بگیرید ولی در نظر داشته باشید که هر سلاح و زره ای وزنی دارد و هرچه سنگین تر شوید، شخصیت شما آهسته تر می شود.
ولی چیزی که من را بیشتر از همه هیجان زده کرد قابلیتی بود که در هیچ یک از بازی های “Dark Souls” به عبارتی غیر ممکن بود. پریدن!! درست است شما می توانستید بپرید ولی فقط در حال دویدن! حال می توانید با فشار دادن یک دکمه در جا، در حال راه رفتن، دویدن و حمله کردن بپرید! زمینه ی دیگری که به بازی اضافه شده، قابلیت ساختن است. حال شما می توانید با پیدا کردن گیاهان، کشتن هیولا ها و یا حتی حیوانات اهلی مانند پرندگان وسایلی به دست بیاورید و با آن ها تیر، معجون بمب و … بسازید.
یکی دیگر از جنبه هایی که “Elden Ring” را بسیار خاص می کند اضافه شدن روز و شب و آب و هوا است. در هنگام بازی زمان می گذرد، شب و تاریکی دید شما را کم می کنند و باران شما را از سموم و خون می شوید. در مورد طراحی شخصیت ها، هیولا ها و طبیعت خارقالعاده بازی، باید بگویم هر لحظه شما را شوکه خواهند کرد و فهم اینکه ساخت این زیبایی ها، خلاقیت ها و وحشت هایی به چه مقدار خلاقیت نیاز داشته از خود بازی سخت تر است! بار ها شده که چند دقیقه در گوشه ای توقف کنم و طبیعت و آسمان زیبایش را تحسین کنم و یا با دقت هیولایی را نگاه کنم تا به چه بودنش پی ببرم!
اگر بار اولی است که این بازی را بازی می کنید، باید بگویم مرگ را زیاد تجربه خواهید کرد ولی این کاملا طبیعی است. با مرگ، تمامی “Rune” های شما به زمین می افتند و شما از “Site Of Grace” که همان “Bone Fire” در “Dark Souls” است زنده می شوید و اگر قبل از برداشتن “Rune” هایتان دوباره بمیرید تمام آن ها نابود می شوند. این یکی از چیز هایی هست که این بازی و بیشتر بازی های “Souls-Like” را بسیار سخت می کند. در ضمن اشاره کنم که هر بار که می میرید و یا در “Site Of Grace” می نشینید بیشتر دشمنان شما دوباره زنده می شوند و شما برای ارتقا شخصیت خود، پر کردن فلاسک های جادو و سلامتی خود و اضافه کردن جادو مجبور به نشستن در آنجا هستید!
در ابتدا گفتم که “Elden Ring” به سختی “Dark Souls” نیست و الان دلیل حرفم را به شما می گویم. اول از همه، در “Dark souls 1” قابلیت جا به جایی سریع (“Fast Travel”) در اواخر بازی آزاد می شد و بر خلاف “Elden Ring” این کار تنها با نشستن در “Bone Fire” ممکن بود. در “Edlen Ring” علاوه بر اینکه “Site Of Grace” ها به یکدیگر نزدیک هستند، شما تا زمانی که در دخمه ها نباشید می توانید جابه جایی سریع انجام دهید و این یعنی اگر “Rune” های زیادی دارید می توانید ریسک از دست دادنشان را نکرده و با رفتن به “Site Of Grace” آن ها را مصرف کنید. همچنین برخلاف “Elden Ring” که تقریبا هیچ دشمنی در بین جایی که زنده میشوید و “Boss Fight” نیست، در “Dark Soul” شما باید با هر بار مرگ برای شروع مجدد “Boss Fight” با تعدادی دشمن مبارزه می کردید که معمولا هر دفعه مقداری از منابع شما را تا قبل از رسیدن به محل مبارزه با “Boss” مصرف میکرد. علاوه بر همه ی این ها، جهان باز (“Open World”) بودن “Elden Ring” به تنهایی جمع آوری “Rune” و مبارزات را به شدت ساده تر کرده است. همچنین تعداد زیاد “Boss” های جانبی که بسیار ساده تر از “Boss” های اصلی هستند این امکان را به شما می دهند تا برای چالش اصلی آماده تر شوید. در کل این نتیجه گیری اصلا به این معنی نیست که “Elden Ring” بازی ساده ای است. بسیاری از درگیری ها و هیولا ها به قدری سخت هستند که بعد از چند ده بار تلاش موفق به شکست دادن آن ها شدم و حتی مبارزه با “Boss” ملینیا (“Malenia”) یکی از سخت ترین مبارزات در تمامی بازی های “Soul-Like” است.
اگر آمادگی برای مردن تا وقت حرفه ای شدن، تجربه ی طراحی های به یاد ماندنی، جست و جوی سرزمین میانه و تبدیل شدن از یک طرد شده به یک Lord را دارید، “Elden ring” را به خانه بیاورید! برای دانلود بازی Elden Ring کافیست بر روی نام آن کلیک کنید !